حرفای بابا قوری
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حرفای بابا قوری و آدرس nafaseabi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





" مادر .... پدر "
 

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...

پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !

شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ...

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد !

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!

سرم را نه ظلم می تواند خم کند،
نه مرگ،
نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم :-)

سلامتیه اون پسری که...
..
10 سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :-(


(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک‌های مادر، مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر، گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم، داستانی دارد دستانش .

دست پر مهر مادر تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن !!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من.. !!
... ... ...
پدر میگه: پسرم من شیرم یا تو ؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم ...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه: من شیرم یا تو !!؟؟
پسر میگه: بابا تو شیری...!!
پدر میگه: چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت: آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم"‌هایش رااا باور کرد...
حتی اگر نگوید...

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش!

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو، دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که  عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

مردان پیامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پیامبران را توانسته‌اند به زیر سوال ببرند؛
ولی قداست مادران را هرگز..!

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صــــــــــــــدا میزند اما جوابی نمیشنود...
ممماااااااااااادددددددررررررر..............

تو 10 سالگی : " مامان، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو 30 سالگی : " حق با شما بود"
تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ،
 هیچ حق دیگری نسبت به آتها  ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ،
میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره، میفهمی

چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...
 و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری


اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید " مادر " است !
[ برچسب: مادر ,,,, پدر , ] [ ] [ بابا قوری ]

 

 

 

  1_ ازدواج بد وجود ندارد، اين زن و شوهرها هستند که بد مي شوند.
  2_ اين اولين و آخرين زندگي شماست، اعتياد چرا؟
  3_ قلم کم حرف، عمرش طولاني است.
  4_ با ديدن قبض آب، برق از سرش پريد.
  5_ واژه سکوت، نيازي به مترجم ندارد.
  6_ ذهنم کلمات را به بازي گرفته و رفتارم زندگي را.
  7_ قلمي که مغز ندارد حتما آبرويت را خواهد برد.
  8_ بعضي از خيابان ها دو طرفه اند و بعضي يک طرفه اما خيابان بي طرف نداريم.
  9_ خدایا, یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.
  10_ شاید با «ارز» معذرت مشکل تورم حل شود.
  11_ نیامدی نگاهم دست خالی برگشت.
  12_ این «مردم» باید عوض شوند وگرنه «دولت» مردمی دیگر انتخاب خواهد کرد.
  13_ حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.
  14_ نشر اکاذیب یعنی ستایش مدیران نالایق.
  15_ گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.
  16 _ اگر حرف مفت را می خریدند خیلی ها میلیاردر بودند.
  17_ بعضی آدم ها در ظلمات اندیشه خود غرق می شوند.
  18_ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
  19_ این شورای شهر است یا شورای بدون شرح.
  20_ آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.
  21_ برای پولدارها زندگی «جاری»است و برای بی پول ها «زن بابا».
  22_دروغگو آدم بدی نیست , چون میداند حقیقت تلخ است ,
          لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود.
  23_ همسر با گذشتی است , از من هم گذشت.
  24_ بجز سیاستمدران , بنی آدم اعضای یک پیکرند.
  25_ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.
  26_ پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود.
  27_ پیری دورانی است که انسان قادر به بی وفایی به همسرش نیست.
  28_ وجدان چیزی است که انسان را از لذت بردن هنگام گناه باز می دارد.
  29_ دروغ يعني تقديم هديه شيطان به ديگران.
  30_قند خون مزه تلخي به زندگي مي دهد.
  31_لب هايم آلزايمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است.
  32_همه چيز بر وفق مراد است و بعضي ها سوار بر خر مراد.
  33_به خاطر پايمال کردن حقوق ديگران کفش هايش را محاکمه کردند.
  34_آرشيو سکوت پُر است از فريادهاي منزوي.
  35_بعضي ها باهم مي خورند و بعضي ها به هم.
  36_کليه نوشته هايم سنگ ساز شده است.
  37_حرف هاي خام به مغزم صدمه مي زند.
  38_بعضي ها پاي حرفي که مي زنند مي ايستند و بعضي ها زانو مي زنند.
  39_ فرياد از سکوت تقاضاي پناهندگي کرد.
  40_ با "خون دل" زندگي ام در جريان است.
41_ ديوار جدايي را عدم تفاهم مي چيند.
  42_ آن هايي که زبانشان دراز است شخصيتي کوتاه دارند.
  43_ پشه ها با پوست تنم دارت بازي مي کنند.
  44_ خيلي ها بزرگ مي شوند اما به بزرگي نمي رسند.
  45_ گاهي به نحو ناهنجاري به هنجارها مي رسيم.
  46_ بيشتر اوقات، موهاي سرم را با لالايي سشوار مي خوابانم.
  47_ براي باز شدن بختش کليد ساز آورد.
  48_ بعضي افراد شکمو فقط کتاب آشپزي را مي خوانند.
  49_ دلم براي آدم هاي گرسنه کباب است.
  50_ وقتي غمگينم نگاهم کدر مي شود.
  51_دست زياد است اما به صدا در نمي آيد.
  52_مخرب ترين اسلحه زمان، زبان است.
  53_آن ها که بلند فکر مي کنند، هيچ وقت کوتاه نمي آيند.
  54_وقتي کاسه سرم داغ مي شود، افکارم را فوت مي کنم.
  55_ مثل زود پز باش , در حالی که می جوشی به آرامی سوت بزن.
  56_ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.
  57_ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
  58_ در مسابقه ماست خوری همه روسفید شدند.
  59_ شنا کردن در جهت جریان آب , از ماهی مرده هم بر می آید.
  60_ در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم.
  61_ در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.
  62_ چشمانش شور بود اما خودش بی نمک.
  63_ فردای کشورهای عقب افتاده , دیروز کشورهای متمدن است.
  64_ گفتنی ها را باید گفت چون بیات میشود و از دهن می افتد.
  65_ ولخرجی های زیاد , دخلم را درآورد.
  66_ در دنیای سیاستمدارها بعضی ها اسباب بازی هستند و بعضی ها هم بازی.
  67_ هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.
  68_ زیبایی اش را به لوازم آرایشش تبریک گفتم.
  69_ گاهی حتی تاجر نمک هم نمک نشناس می شود.
  70_ آتشفشان درون گاهی با فریاد و گاهی با اشک فوران می زند.
  71_ یعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف.
  72_ بعضی از محرم ها با یک نقطه مجرم می شوند.
  73_ برای آنکه از خاطرات دوران مجردی لذت ببرد , ازدواج کرد.
  74_ امید بخشیدن بی هدف به مردم مثل آب دادن به گلهای کاغذی است.
  75_ سایه ها در هوای ابری خستگی در می کنند.
  76_ وقتی کاسه سرم داغ می شود افکارم را فوت می کنم.
  77_ اگر خودتان را به آن راه زده اید , مواظب باشید گم نشوید.
  78_ اون هایی که شما را آدم حساب نمی کنند , ریاضی بلد نیستند.
  79_ برای آن که «آینده»اش را خراب کنند «حال»ش را گرفتند.
  80_ وقتي به «گذشته» بر مي گردم از «حال» مي روم.
  81_آن قدر دوست داشتني بود که ايستاده هم به دل مي نشست.
  82_شايد فکاهي همان فکر کاهي باشد.
  83_اگر خودتان را به آن راه زده ايد، مواظب باشيد گم نشويد.

کاریکلماتور، زبان گویایی‌ است که شوخی می‌کند، می‌خنداند و به طعنه سخن می‌گوید، به ناهنجاری‌ها و بدی‌ها شلیک می‌کند و گاهی ناملایمات و سختی‌های زندگی را با طنز تلخ بیان می‌کند. دردهای اجتماعی را خوب می‌شناسد و هر اتفاق کوچکی را شاید کمی اغراق‌آمیز با نیشخندی کنایه‌دار مورد توجه قرار می‌دهد و می توان گفت یکی از جلوه‌های زیبای ادب و هنر معاصر است. کاریکلماتور حاصل پیوند "کاریکاتور" و "کلمه" است. این نامی است که احمد شاملو بر نوشته‌های پرویز شاپور گذاشت. چون به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی بود که با کلمه بیان شده ‌بود و بقول سهراب گل هاشم، به بازی با کلمات و شوخی با کلمات هم کاریکلماتور گفته میشود.

کاریکلماتور، مخاطب‌های آگاه و اندیشمند دارد که آنها را با تبسم، به تفکر وادار می‌کند. بسیاری از جملات طنز در نگاه اول یک شوخی ساده و خنده‌دار به‌نظر می‌رسد ولی اثرات واقعی آن پس از کمی تفکر و شاید تعجب برای مخاطب آشكار می‌شود. نمونه های کاریکلماتور را می توان در عرصه های مختلف خصوصا اجتماعی دید یا شنید و بطورکلی وقتی عاشق طنز باشی و بزرگ‌ترین آرزویت فقرزدایی از شادی باشد آنوقت است که کاریکلماتور بیشتر برایت شیرین و دلنشین می شود 

[ برچسب:, ] [ ] [ بابا قوری ]
ببخش مرا اگر برای نگاهت کافی نبوده ام
ببخش اگر دستانم برای نگاه داشتنت کوچک بود
ببخش مرا اگر در قلبم جا شدی
و دیگر جا برای هیچ نبود
اکنون که مرده ام مرا ببخش
اکنون که عاشقم مرا ببخش
ببخش مرا بخاطر تمام لبخند هایت که عاشقم کرد
و بخاطر تمام اشک هایم که گرفتارت کرد
ببخش اگر آنقدر با تو هم درد شدم که درهایت زیاد شد
!اکنون که دیگر نیستم مرا ببخش
!اکنون که از یاد برده ای با تو زیستم مرا ببخش
!مرا ببخش اگر نامت را زیاد میخواندم
...اکنون که نمیخندم مرا ببخش
!!اکنون که دیگر هیچگاه اشکی ندارم مرا ببخش
ببخش اگر نترسیدم خدا هم فراموش کند
مراقبت باشد و نگفتم :خدا نگهدارت
...مرا بخاطر تمام ناگفته هایم ببخش
[ برچسب:, ] [ ] [ بابا قوری ]
 
 
بیستون کنده شد و عشق به جایی نرسید
دیگر از تیشه ی فرهاد بدم میاید!
 
*************************
 دلتنگ کودکیم!
یادش بخیر
قهر میکردیم تا قیامت
و لحظه ای بعد قیامت میشد!
 
*************************
 
در گذرگاه زمان بی دست و پا بودن خطاست
توپ چون بی دست و پاست
از این و اون پا میخورد

*************************
 
این روزها غم برای خوردن زیاد دارم
تو دیگر برایم لقمه نگیر...

************************* 

آرزوی قشنگی است کنار ردپای تو

 

 
 
*************************
درست متر کن !
آدم ها هم قد خودشان اند
نه هم قد تصورات تو....

ردپا داشتن
بر دشت سپید پوشیده شده از برف
اما هنوز
نه برف آمده و نه تو!

[ برچسب:, ] [ ] [ بابا قوری ]
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابون های اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛
[ برچسب:, ] [ ] [ بابا قوری ]

دوست معمولی:هرگز گریه شما را نمی بیند 

ولی

دوست واقعی :همیشه شانه هایی امن برای گریه های شما دارد

 

دوست معمولی:حتی نام پدر ومادر شما را نمی داند

ولی

دوست واقعی: آدرس شماره تلفن خانه آنها را همیشه به همراه دارد

 

دوست معمولی:با جعبه ای شیرینی  به مهمانی شما  می آید

 ولی

 دوست واقعی:در همه کارها به شما کمک می کند

 

دوست معمولی:دوست ندارد با تماس تلفتی مزاحم خوابش شوید

ولی

دوست واقعی:اگر با او تماس بگیرید نگران حالتان می شود

 

دوست معمولی:مایل است در مورد مشکلاتش با شما صحبت کند

ولی

دوست واقعی:برای رفع مشکلاتتان آغوش باز می کند وبیاری تان می شتابد

 

دوست معمولی:قادر نیست وقتی عاشق می شوید همراهتان بال بگشاید

ولی

دوست واقعی :برای شما بسان بالی برای عشق می شود

 

دوست معمولی:در کنار شما احساس همدلی نمی کند

ولی

دوست واقعی:بدون آنکه حرفی بزنید،درکتان می کند

 

دوست معمولی:وقتی با او اختلاف نظر پیدا میکنید ارتباط دوستانه را تمام شده تلقی می کند

ولی

دوست واقعی:می داند که هیچ اختلافی نمی تواند شما را از یکدیگر جدا کند

 

دوست معمولی:درد دلتان را می شنود و می رود

ولی

دوست واقعی:تا زمانی سبک نشوید شما را به حال خود رها نمی کند

 

قدر دوست واقعی خورد را بدانید زیرا همیشه در کنار شما خواهند ماند

[ برچسب:, ] [ ] [ بابا قوری ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 304
بازدید کل : 8084
تعداد مطالب : 90
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1